چرا جاده آسفالت نمی شود!؟

تا به حال این سوال را بارها از خود و دیگران پرسیده ایم که چرا جاده ای که به یک کیلومتر هم نمی رسد آسفالت نمی شود. در حالی که پارسال جاده ی اصلی شهر تا دانشگاه دو بانده شد! و شهرداری می توانست مقداری از غیر های خود را بریزد و جاده ی دانشگاه را آسفالت کند و این قدر حرف و حدیث و اعتراض نشنود!!!

ماجرا از این قرار است که جناب مهندس کاظم زارع آن زمانی که سخت مشغول ساخت و ساز ساختمان دانشگاه بود از دور اندیشی! بسیار فراموش کردند زمین روبروی دانشگاه را بخرند!!! و حالا مالک آن قیمتی بسیار گزاف برای فروش آن می گوید که مهندس کاظم زارع مخش بارها هنگ کرده است و به دور اندیشی خود ایمان آورده است!!!

زمینی هم که هم اکنون به عنوان جاده فرعی از جاده اصلی به سمت دانشگاه می رود در واقع ملک غصبی است و مالک آن اجازه نمی دهد آن را آسفالت کنند!!!

به همین خاطر جناب مهندس کاظم زارع تصمیم گرفته چند فروند هلی کوپتر برای دانشجویان تهیه کند تا زمانی که مالک جاده زمینش را گرفت از طریق آن دانشجویان را از جاده اصلی به دانشگاه برساند!!!

این هم دست گل آقای زارع!

انجمن هاب کاغذی!

دانشگاه پیام نور درگز مانند سایر دانشگاهها و چه بسا بیشتر از آن ها دارای انجمن است. انجمن ورزشی- انجمن الهیات- انجمن علوم سیاسی- انجمن حقوق- انجمن ریاضی- انجمن زیست- انجمن آی تی و کامپیوتر- انجمن ... .

ولی نکته قابل توجه، عدم فعالیت مثمر ثمر این انجمن هاست!!!

علت های زیادی را می توان نوشت که دلیل این بی تاثیری فعالیت ها است! از آن جمله است عدم اتحاد بین همه انجمن ها و حتی خود انجمن ها! و دلیل دیگر بی تجربه گی اعضای اصلی و همچنین عدم استقلال این انجمن هاست که به واقع فرمایشات علی حضرت زارع را به منزله وحی منزل می دانند و خلاف آن عمل نمی کنند!!! (حتی مهر و اساسنامه و ... در دستان علی حضرت است و سایر اعمال انجمن ها هم باید با اجازه مستقیم علی حضرت باشد و در واقع اعضای اصلی انجمن ها عروسک های خیمه شب بازی بیش نیستند.)

در کل فعالیت انجمن ها محفلی برای آشنایی خواهران و برادران با یکدیگر است و شکر خدا، پیوندها که اعم از ازدواج و ... در دانشگاه به وجود آمده، از صدقه ی سر همین انجمن هاست!!!

سرقت از دکتر عباس!

پیام نور درگز

بابا تو روز روشن هم از ما می دزدند!!! حتی به لوگوی وبلاگ که در سمت چپ می بینید ( تابلوی دانشگاه و در پشت زمینه ی آن ساختمان دانشگاه قرار دارد!)

خوب است که نوشته ایم هرگونه استفاده از مطالب و عکس با نام وبلاگ باشد!

ولی دوستان عزیز که در روز جشن روز دانشجو اقدام به پخش برگه های که در روی آن مطالبی به طنز و جدی در رابطه ما دانشگاه نوشته بودند و از این عکس استفاده کردند!!!

دانشگاه بدون نشریه!

توجه کردین دانشگاه پیام نور درگز با این تعداد دانشجو و رشته ی دانشگاهی و انجمن، حتی یک نشریه هم در طول این ترم چاپ نکرده است!

ابوالفضل شکری

در سال 1357 در قریه سعد آباد دیده به جهان بگشود، از کودکی به فضل و دانش آغشته بود و همیشه بر سر و روی او فضله بود چنان که پدرش بر وی نام ابوالفضل را انتخاب بکردی. و مثل قند شیرین بودی ولی آن ایام قند به درگز نرسیدی و هر چه بود شکر بودی.

در اوان کودکی، آن هنگام که با کودکان به باغ های سعدآباد بازی می کردندی و آن چنان که رسم بودی همیشه یک تن از همه قدرتمند تر و زورگوتر بودی و همه از او تبعیت بکردندی. ابوالفضل پاچه خواری بچه های زورگو را بکردی و برای آنان کار بکردندی، چنان جهد و تلاش بکردی و چه باغ ها و ... برفتی! و چه ستم ها و خاری ها بکشیدی که معاون زورگوترین بچه بشدی و همه از او حساب ببردی. اندکی از این بگذشتی که از شانس بد پدرش به او بگفتی که تو باید به شهر برفتی و در آنجا تحصیل بکردندی، بوالفضل را این حرف گران آمد و یاد آن باغ رفتن ها و زور دیدنها بیفتی و اشک بر چشمانش جاری بشدی که تازه معاون بشدمی و کودکان از من حساب ببردی ولی از جفای روزگار بقچه اش را جمع بکردی و به شهر آمدندی و چنان که گذشتگان گویند بساط پاچه خاریش در شهر پهن بکردی و در مدرسه هم پاچه خاری بزرگان مدرسه بکردی و چه دستشویی رفتن ها و چه جفا ها که آن جا نیز بدیدی و خم به ابرو نیاوردی آنجا نیز معاون زورگوترین دانش آموز بشدی و کارش به جایی برسیدی که او برای ریسش بچه به دستشویی ببردی و خودش نگهبانی بدادی تا ناظم مدرسه سر نیامدی! در مدرسه هم همه از او حساب ببردندی و او بسیار بر خود غره بود. ولی این هم دیری نپایید و مدرسه هم به پایان برسیدی و بگذریم از این که ان بچه های که برای ریسش به دستشویی ببردندی همه با هم متحد بشدی و روز اخر بوالفضل را به دستشویی ببردی و چنان لت زدی که بوالفضل تا یک ماه نای نشستن نداشت!!!

پس از آن واقعه ی خونین بوالفضل حالش از درس بهم بخوردندی و کوله اش جمع بکردی و به سربازی راهی بشدی و چنان که بشنیدمی آنجا نیز بساطش پهن بکردی و پاچه خاری گروهبان و ستوان و سرگرد و سرهنگ بکردی چنان که به درجه ی امر بری نایل بشدی و بعضی حسودان به طعنه به او بگفتندنی اَن بر! ولی او همچنان کار خویش بکردی و چه سرباز و سرگردی که بر وی جفا بکردی و چه شبها که تا صبح به لهو و لعب با وی بسر نبردندی! او کم نیاوردی و بسیار استوار بودی! و در جواب حسودان بگفتی برای رسیدن به بالا چند شبی زیر بودن ملالی نیست و حسودان بگفتند ما را نیز خیالی نیست، پشت از آن توست و رنج هم از آن تو و بوالفضل لبخندی زد پیروز مندانه!

آن جا نیز امر بر کل پادگان بشدی و همه سربازان از او حساب ببردندی و چه سربازها که برای بزرگان جور بکردی ولی آنچه که رسم این سرای بزرگ است؛ ناپایداری است و امر بری بولفضل هم دیری نپایید و بشنیدمی که آن سربازها که جور بکردی از پشت بر وی بشوریدن و خونها بریختند که با ناحق نبودی!

بوالفضل به پوچ گرایی برسیدی و بگفتی این چه رسمی است که ما هر جا پاچه خاری بکردی تا پاچه خاری ما بثمر برسیدی و بخواستم استفاده اش بکنیم باید برویم و چنان که هم نشینانش بگفتندی بسیار دپرس بشدی و یاد باغ و طاق و پادگان بودی که پدرش از در برآمد و بگفت بولفضل برخیز که در شهر گروهی تشکیل بشدی و دانشگاه بر شهر بیاوردی بوالفضل خشنود بگشتی و بساطش را جمع بکردی و رفت در دانشگاه پهن بکردی!

در دانشگاه هم پاچه خاری بکردی و جفا ها بکشیدی و شب ها تا صبح آنجا به سر بردی تا که معاون زارع بشدی و تا بخواستی مانند ریسش جفا کند که رییس عوض بشدی و تاج و تخت معاونت از او بگرفتی و همان بوالفضل شکری سابق بشدی با این تفاوت که دانشجویان و کارمندان بسیار بر وی جفا بکردندی و خنده نیز هم و بگفتندی که بوالفضل معاونت به کجاست و بوالفضل را گران بود و مجبور بود زبان به دشنام بگشاید و این هم باز دانشجویان را به خندی بیانداختی و بگفتی بوالفضل کم آوردی و تاب سخن حق نداشتی. آنچنان که می بینید بوافضل دپرس بشدی و موی از سر بکندی و گروهی بگویند که شاید به یاد دوران سربازی اوفتاده و دانشجویان را هم سربازانی بدیده که روز آخر بر وی کردند ستم!!!

وبلاگ بنویسید!

امروزه وبلاگ نویسی وسیله ایست برای بیان عقاید خود به سایرین. بعضی از دوستان فکر می کنند وبلاگ نویسی کار مشکلیه! ولی شاید آسونترین کار اینترنت همین وبلاگ نویسی باشه!!!

برای اینکه بتونین مطالب خود را در  رابطه با دانشگاه یا اصلا هر مطلبی که دوس دارین به دیگران معرفی کنین. می تونین از طریق وبلاگ این رسانه ی رایگان هماگانی استفاده کنین. دکتر عباس! هم مثل شما اصلا وبلاگ نویسی بلد نبود!!! (البته خودش نمی خواست یاد بگیرد وگرنه آی کیوشو داشته) ولی با خواندن راهنمای سایت بلاگفا الان مطالبشو دراختیارشما می ذاره.

ضمنا دکتر عباس! از وبلاگ هایی که در رابطه با دانشگاه چه مخالف و چه موافق حمایت می کنه و بهشون لینک میده. بقیه دوستان هم اگه مطالبشون دانشجویی باشه هم شامل این موضوع میشن.

 

با خواندن مطالب زیر وبلاگ نویس می شوید:

منتظر وبلاگ های زیباتون هستم.

شریفی - مردی برای تمام فصول!

در دانشگاه پیام نور درگز راننده ی با پراید سفید مشغول به کار است که در سرما و گرما در دانشگاه است و وقتی سوار ماشینش می شوی سوالات جهت داری در رابطه با دختر بازی - سیاست - آقای زارع و ... می پرسد!

هنوز مشخص نشده این اقا برای کدام گروه کار می کند. ولی به نظر می رسد از فداییان زارع باشد.

ضمنا جدیدا ماشینش را مالونده!!! دست فرمانش اصلا خوب نیست!

یک وبلاگ دیگر!

وبلاگ دیگری در رابطه با دانشگاه پیام نور درگز شروع به کار کرده  ولی هنوز موضع خود را مشخص نکرده است ولی ما آنرا به دانشجویان معرفی می کنیم تا مطالبش را مطالعه کنند.

نام وبلاگ: پیام نور

آدرس:www.pnudargaz.blogfa.com

نویسنده: ماندانا ابری

تخریب هم دیگر!!!

متاسفانه نظری را در وبلاگ خوب و فعال دانشجویان درگز دیدم که نتوانستم به راحتی ازش بگذرم. این نظر را اینجا قرار می دهم و نظر شما را هم در باره اش جویا می شم:

[آقای ... این مزخرفاتو ننویس. همه فهمیدن که این آشغالدونی ساخته تو و چندتا پاچه خوار اطرافته.
تا دورو برت شلوغ میشه فکر می کنی آدم بزرگی هستی
اگه آدم حسابی بودی که این قدر مخالف نداشتی
سعی میکنی خودتو دلسوز نشون بدی
تودیگه به درد دانشجو نمیخوری.
تو روابطت بیشتر دقت کن‘ اطرافیانتو بشناس
تورو میذارن وسط و خودشون می رن کنار.
به زندگیت بچسب این قدر اراجیف بناف]

یک دانشجو باید چقدر نا آگاه باشه که به حرکت زیبای یک وبلاگ نویس که مطالبش نه توهین به کسی محسوب می شه نه حمایت از کسی بلکه هر چی می نویسی در جهت مطالبه ی حقوق صنفی دانشجویان هست این گونه اهانت کنه!!! این اهانت به این وبلاگ نویس عزیز نیست بلکه اهانت به همه دانشجویان پیام نور درگز هستش که مطالبی رو که در جهت احقاق حقوق دانشجویان نوشته می شه رو می گه ارجیف!!! و به این وبلاگ خوب می گه آشغال دونی!!! من و شما به حال این دانشجو و امثال اون تاسف می خوریم.

 دکتر عباس! حمایت همه جانبه ی خود را از تمام وبلاگ نویس های دانشگاه پیام نور درگز  که در جهت احقاق حقوق دانشجویان فعالیت می کنند را اعلام می کند.

آخرین جشن آن مرد!

دکتر زارع! (به قول نماینده درگز آقای دلاور که مهندس زارع را دکتر خطاب می کردند!!!) در روزهای آخر عمر ریاست خود به سر می برد و همانطور که قبلا گفتیم این جشن آخرین جشن او و یک جور مراسم تودیع با دانشجویان بود! ولی اقای دکتر زارع! (دست زیاد شده برای دکتر عباس!) به جای اینکه توی این ده، پانزده سال ریاست تجربه کسب کنند و یک جشن در خور دانشگاه و دانشجو برگزار کند جشنی در اوج ابتدایی بودن برگزار کرد که بیش از پیش هم آبروی خود را برد هم آبروی دانشجویان پیام نور درگز را!

مهمانان جشن:

به جز نماینده درگز مهمان درخور توجه ی دیگری در جشن نبودند! نه فرماندار نه شهردار و نه امام جمعه و سایر مسئولان بلند پایه که معمولا در جشن ها حاضر می شوند.

ضمنا از کارمندان دانشگاه فقط ابوالفضل شکری (معاون دانشگاه و دارای مدرک دیپلم ریاضی از یکی از بهترین دبیرستان های شهرستان بزرگ درگز!) تو چشم بود و آقای جلیلی هم نبود!!! و بقیه کارمندان هم در جایگاه تماشاگران نشسته بودند! [البته دکتر عباس! جایگاه ویژه ای دارد و از همه سرتر است و بین دانشجویان محبوبیت ویژه ای دارد و عمداً آمده بود بین دانشجویان نشسته بود که ریا نشود !!!)

مکان برگزاری جشن:

مکان جشن در سالن بسکتبال مجتمع ورزشی شهید دکتر چمران درگز برگزار شد که واقعا جای تاسف دارد برای دانشگاه پیام نور درگز که پس از 10 سال قدمت در این شهر از عهده اجاره یک سالن آمفی تئاتر بر نیامد و مکان به طرز وحشتناکی خنده دار و توهین آمیز بود به خصوص آن قسمت از سالنی که موکت پهن کرده و خانم ها بر روی آن نشسته بودند! حتی از عهده صندلی ها هم بر نیامده بودند!

صدای بلندگوها هم در سالن می پیچید و صدای بسیار نامطبوع به وجود می آورد که  نامفهوم بود!

 برنامه های جشن:

اول از همه به سخنرانی ها می پردازیم؛ سخن رانی جناب دکتر مهندس کاظم زارع کوتاه تر از همیشه بود و خودش هم می داند که دیگر جایگاهی در بین دانشجویان ندارد! سخنرانی جناب دلاور اندکی قابل توجه بود و خیلی زد تو پر زارع چندین بار از تغییر مدیریت صحبت کرد و آسفالت و... که با تشویق و گاهی هم با شعار (دلاور همش حرف!) دانشجویان همراه شد!

1- مجریان جشن: مجریان جشن تاکنون برنامه های زیادی اجرا کرده اند و از تجربه ی خوبی برخوردارند و ایراد زیادی نداشتند.

2-نوازنده ها: قسمت مضحک جشن اینجا بود که از عهده ی صندلی ها برنیامدند ولی دوتا نوازنده کنار هم مشغول هنرنمایی بودند آن هم با دو کیبورد مجزا!!!

3-تئاتر: تئاتر جشن که واقعا باید به حالش گریست، دیگر در مهدکودک ها هم بدین گونه تئاتر برگزار نمی شود! چه برسد در دانشگاه! اگر در همه ی دانشگاهها روز دانشجو روز حق خواهی دانشجوست در درگز روز دانشجو روز مسخره کردن دانشجویان است، تا جای که خود دانشجویان به مسخره کردن یکدیگر آن هم در تئاتر می پردازند، نام بردن از دانشجویانی مثل؛ حامد پایلاخی-محسن رحمانی-محمد صداقت-محسن رجبی-محمد جنگی-هادی کاووسی و... و به تمسخر گرفتن آنها واقعا جای تاسف برای گروه تئاتر و این دانشجویان عزیز دارد!!!

4-مسابقات: مسابقات آقایان با مجری گری هادی کاووسی واقعاً گریه آور بود آخر در کدام دانشگاه این چنین مسابقه ی برگزار می شود! از یک عده دانشجوکه سنشان بالای 20 سال است و آینده ساز این مملکتند درخواست می شود هر کدام صدای از خودشان دربیاورند و این دانشجویان عزیز هم صدای گربه و مرغ و اسب در می آورند و یکی هم می زند زیر آواز شاد و دیگری غمگین!

مسابقات خانمها هم به قدری طولانی شد که با صدای نامفهوم بلندگوها هم که چیزی به گوش نمی رسید باعث شد که بچه ها حوصله شان سر برود و اصلا به جشن توجه نکند!

5-جوایز:

مثل همیشه انجمن ها برای خودشان لوح تقدیر نوشته و توسط رییس دانشگاه آقای دکتر مهندس زارع به دانشجویان میدانند! (به جای اینکه از کسایی که واقعا تقدیر شود از کسانی که در انجمن های نه چندان پربار دانشگاه فعالیت می کنند تشکر می شود آن هم با هزینه خود دانشجویان! در همه دانشجویان از کسانی که دانشجوی برتر در زمینه ی علمی فرهنگی ورزشی و... تشکر می شود ولی این دانشگاه اصلا به این چیزها توجه نمی کند!!!)

به چند تن از قبول شدگان کارشناسی ارشد هم یک پتوی دو نفره هدیه دادند!!!

به ازدواج کردگان هم به جای سکه تمام بهار مبلغ 100000 هزار تومان هدیه دادند!!!

 

 

حاشیه ها:

یکی از دانشجویان رشته علوم سیاسی که برای مسابقات آقایان رفته بود از این تریبون استفاده کرد و درد و دل خودش را به گوش مسئولان رساند، گویا از اینکه از ایشان و یکی دیگر از دانشجویان که فعالیت ورزشی می کردند و دارای عناوین زیادی برای دانشگاه شده بود هیچ تقدیر و تشکری نشده بود!

تعدادی از دانشجویان در بخش تماشاگران به حرکات موزون می پرداختند! ( از کسانی که در این زمینه عکس های دارند خواهشمندیم به ایمیل دکتر عباس! ارسال دارند!)

تعدادی از خانم ها در قسمت اقایان نشسته بودند!

 مجری برنامه به صورت کوبنده از شهردار درگز خواست معذرت خواهی کند!

-------------------------------------------------------

 

از همه عزیزانی که عکس، خبر، انتقاد، پیشنهاد، مطلب، نظر دارند خواهش می کنیم در بخش نظرات یا در ایمیل ارسال دارند!

 

مهندس زارع به کجا می رود!؟

شایعات زیادی مبنی بر پست بعدی جناب مهندس زارع بین دانشجویان است ولی آنچه ما شنیدیم این است که ایشان مسئول آزمایشگاه دانشگاه پیام نور مشهد می شوند و پستی هم به نام معاون اجرایی دانشگاه پیام نور مشهد- نه منطقه! به ایشان اعطا شده است که به هر حال ۱۰ سال ریاست ایشان به گونه ای چهره ی بدی نداشته باشد! ولی باز هم الله اعلم.

جشنی با 10 روز تاخیر!

بالاخره جناب مهندس می خواهد جشن روز دانشجو را در روز عید غدیر برپا کند!!! بالاخره این هم نعمتی است برای دانشگاه سوت و کور درگز!!! ) توجه فرمایید دانشگاه آزاد درگز روز ۱۷ آذر جشن گرفتند، آنهم به خاطر این که روز ۱۶ آذر وفات امام هادی بود!)

ولی نکته ی مهم این است که به نظر می رسد این آخرین جشنی باشد که با حضور مهندس زارع برگزار می شود! و یک جور وداع است با دنیای ریاست!!!

 

ضمنا اخبار و عکس های خود را در مورد جشن هم می توانید از طریق این وبلاگ به همه دانشجویان در میان بگذارید! به ایمیل:drabas@ymail.com بفرستید.

فراخوان عكس وبلاگ دكتر عباس!

دانشگاه پيام نور درگز

دوستان عزيز دانشجوي دانشگاه پيام نوردرگز، براي شركت در اين فراخوان ميتوانند عكس هاي ديجيتالي خود را كه با موبايل يا دوربين ديجيتال گرفته اند را به ايميل دكترعباس! ارسال كنند.

توجه به نكات ذيل الزامي است:

۱-موضوع عكس ها دانشگاه پيام نور درگز باشد (عكسهاي شخصي پذيرفته نمي شود!)

۲-شئونات اخلاقي كاملا رعايت شده باشد.

۳-عكس ها را به ايميل drabas@ymail.com ارسال كنيد.

۴-عكس ها پس از ارسال به صورت گزينشي در وبلاگ به نمايش در مي آيد.

۵- مي توانيد براي عكسها توضيح هم بدهيد و يا بدون شرح باشد!

۶-عكس ها با نام واقعي يا حدالامكان نام مستعار باشد.

متشكريم.

آی دی یاهوی شما!

 

دانشگاه پیام نور درگز

دوستان عزیز دانشجوی پیام نور درگز لطفاً آی دی یاهو مسنجر یا همان ایمیل خود را به بخش نظرات دکتر عباس! معرفی کنید تا اخبار  و بروز شدن وبلاگ را به شما خبر دهیم!

بقرستید!

دوستان عزیز دانشجوی پیام نور درگز؛ خواشمندیم هرگونه خبر، عکس، مطلب، مقاله، پیشنهاد، انتقاد و... را در بخش نظرات یا ایمیل وبلاگ دکتر عباس! ارسال دارید.

آدرس ایمیل وبلاگ دکتر عباس:drabas@ymail.com

پیشاپیش از همکاری شما متشکریم.

شهردار درگز و دریای خون!

شهردار درگز

هر دانشجویی را دیدید که پیاده به سمت دانشگاه می آید زیر بگیرید دیه اش را من میدهم.

(شهردار زحمت کش، پول دار، طرفدار عدالت و کابوی شهرستان درگز)

 

بنابر فرمایش شهردار محترم درگز، با توجه به این که تعداد دانشجویان درگز بالغ بر ۱۵۰۰ نفر است و تقزیبا اکثراً مسیر را پیاده طی می کنند، باید اکثر درآمد بیت المال را صرف دیه ی این جوانان طالب علم که با هزار مشقت از شهرهای مشهد و قوچان و بجنورد و ... برای درس خواندن آمده اند را بپردازد و مابقی را هم صرف پاک کردن خون و اجساد! این دانشجویان بخت برگشته از سطح جاده نماید.

روز ما!

روز 16 آذر روز دانشجو است. ولی معمولاً دو سه روز بعد از این روز هم حال و هوای روز دانشجو را دارد! به خاطر همین هم اولین مطلب خود را در این وبلاگ به تبریک این روز می پردازیم.

پس همه دانشجویان عزیز اعم از ریاضی-اقتصاد-مدیریت-شیمی-زیست-منابع طبیعی-آی تی- کامپیوتر- الهیات-حقوق-ادبیات-علوم سیاسی و...! روزتان مبارک!!!

 

 

ضمیمه:

کلیه کسانی که وبلاگی در رابطه با دانشگاه یا دانشجو یا وبلاگ علمیِ دانشجویی دارند! در صورت تمایل آدرس وبلاگ خود را در بخش نظرات بنویسند تا لینک کنیم.